بعضی با پخش بین المللی فیلم ها کاسبی می نمایند، سخنی با فیلمسازان

به گزارش وبلاگ شن، خبرنگاران-گروه هنر-زهرا منصوری: کسب جایزه از جشنواره های بین المللی برای هر کارگردان و تهیه کننده ای خوشایند است و تا حدودی باعث می گردد که کار صاحبان آثار در ساخت اثر دیگرشان تسهیل گردد. این تمایل به حضورهای جهانی تا جایی است که بعضی از افراد هنگام ساخت اثرشان و حتی قبل تر یعنی هنگام نگارش متن به فکر پخش بین المللی فیلمشان هستند. هرچند این برنامه ریزی درست و به جا است اما گاهی صاحبان آثار را به اشتباه می اندازد و باعث پرورش این خیال در ذهنشان می گردد که فیلمشان به طور حتم می تواند در جشنواره های بین المللی پیروز باشد.

بعضی با پخش بین المللی فیلم ها کاسبی می نمایند، سخنی با فیلمسازان

در این میان سوالاتی همچون چه فیلمی بسازیم که در جشنواره های بین المللی پیروز باشیم؟ آیا کارگردانتن و تهیه نمایندگان ایرانی می دانند پخش بین المللی یعنی چه؟ آیا می دانند چه فیلمی در عرصه توزیع بین المللی مناسب است؟ آیا می دانند مخاطب بین المللی کیست و چه می خواهد؟ آیا با مولفه های بین المللی و سیاست های ارایه آن آشنا هستند؟ و ... برای فیلمسازان پیش می آید که پاسخ اینها را از مرجان علیزاده پخش نماینده بین المللی آثار سینمایی جویا شدیم.

علیزاده معتقد است هر فیلمسازی در هر سطحی و با هر سوژه ای فیلمی می سازد با اعتقاد استوار و ایمان به کارش داعیه شرکت در جشنواره های خارجی را دارد که این یک حفره فرهنگی است. این موضوع در ایران تبدیل به فرهنگ شده و تقریبا همه قبل از ساختن فیلم به فکر جشنواره رفتن هستند و حتی برنامه ریزی هم می نمایند و همین خیال حضور است که پیروز نشدنشان را غیر قابل تحمل می نماید و این تمایل و تقاضا است که باعث بروز پدیده ای به نام پول بده فیلمتو بفرستم می گردد و باعث می گردد که فیلمسازان به هر کسی که بدون تجربه و پشتوانه وارد این حرفه می گردد اعتماد نمایند. صاحبان فیلم ها هم به خاطر تمایل شدیدشان به حضور در جشنواره ها به بروز چنین پدیده هایی دامن می زنند که البته خیلی درباره آن در قالب مصاحبه ها و گزارش های مختلف صحبت شده است.

شرح بیشتر این تبادل نظر را در زیر بخوانید:

*خیلی وقت ها از بعضی از سازندگان آثار می شنویم که فلان فیلم در عرصه بین الملل می تواند خوب بدرخشد و این حدس ها تاجایی پیش می رود که حتی بعضی فیلم نساخته می گویند که می دانم فیلمم به جشنواره کن می رود. به عنوان فردی که سال ها در این عرصه به عنوان پخش نماینده تجربه داشته اید شرحی در این باره ارایه می دهید؟

- بله ما در مواجهه با بعضی از صاحبان آثار مدام می شنویم که می گویند فیلم آقای ایکس همه جا رفت ولی فیلم ما در جشنواره فیلم فجر جایزه گرفت و هیچ جا نرفت، همه قسم می خورند فیلم ما بین الملل اش جواب می دهد و ... به هر حال در پاسخ به این صحبت ها باید بگویم این امر گاهی اوقات شدنی است، برای مثال من سال 2016 میلادی پخش بین الملل 5 فیلم را برعهده داشتم که از بین این آثار 2 فیلم در جشنواره فیلم فجر حضور نداشت؛ فیلم مات به کارگردانی صبا کاظمی که متقاضی حضور در بخش هنر و تجربه سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر بود اما به اتفاق آرای اعضا محترم هنر و تجربه ردش کردند، با این وجود این اثر در جشنواره سائوپائولو با آرای کامل هیات داوران اولین جایزه پر افتخار و بزرگ بین المللی به نام عباس کیارستمی را به خاطر فرم روایت تجربی فیلم از فیلمنامه ای کلاسیک دریافت کرد، یا فیلم زمانی دیگر ساخته ناهید حسن زاده که جایزه بزرگ جشنواره کلکته و همچنین جایزه جشنواره مانهایم را گرفت.

با این وجود ما فیلم های دیگری داریم که همه در جشنواره فجر حضور داشته اند و بسیار هم مورد استقبال قرار گرفته اند ولی تنها 2 یا چند حضور بین المللی داشتند. از این رو می توانم بگویم نظیر این هیجان زدگی ها را هر سال در جشنواره فیلم فجر داریم و هر سال هم خیل عظیمی از کارشناسان به صاحبان آثار می گویند که ما می دانیم فیلمت بین المللش رد خور ندارد و... ولی در واقع اصلا اینطور نیست. باید بپذیریم که پخش بین الملل راه چاره خودش را دارد. با این حال می دانم که این سوال خیلی ها است که چه کار نمایند فیلمشان به جشنواره های بین المللی برود.

*مثالی برای این موضوع هم دارید؟

- بله مثلا فیلم چهارشنبه ساخته سروش محمدزاده و یا قیچی به کارگردانی کریم لک زاده فکر می کردند در سطح بین الملل می توانند خوب بدرخشند، البته این را هم باید بگویم که این 2 اثر، فیلم های خیلی خوبی هستند و من هم خیلی دوستشان دارم، اما باید بپذیریم که مقوله بین الملل و جشنواره بین المللی فرق دارد و مخاطب بین الملل مخاطب جشنواره فیلم فجر نیست و قرار نیست هر فیلمی که در فجر با استقبال رو به رو می گردد و به قولی صحنه را تکان می دهد، در سطح بین الملل هم برایش همین اتفاق بیفتد.

به طور کلی این مشکل به دلیل نداشتن اطلاع و مطلعی کافی از امر بین الملل است و این نظرهای به اصطلاح کارشناسانه از این نامطلعی می آید. این در حالی که ما به عنوان پخش نماینده بین المللی همواره در صحنه حاضریم و باید نظر بدهیم. صاحب اثر باید با هوش و درایت اثرش را به سمت و سویی صحیح راهنمایی کند، به جایی بفرستد که دیده بگردد نه اینکه همه متفق القول کوشش کنیم از یک استوانه رد بشویم، گویی که این تنها راه به نتیجه رسیدن است. این سطح هوشمندی و مطلعی از مساله پخش بین الملل است که خیلی از تهیه نماینده و کارگردان های مطرح بین المللی این روزها را به این صندلی رسانده است؛ آدم های باهوشی که می دانند که باید باشند تا دیده شوند.

به نظرم تا حالا به اندازه کافی گزارش درباره معضلات و مسائل پخش و مقایسه بخش های دولتی و خصوصی و غیره داشته ایم. مطلبی که جای خالی اش حس می گردد و هیچگاه آنالیز نشده و بایستی خیلی جدی گرفته گردد نوع نگاه، نحوه درک و برداشت و توقع تهیه نمایندگان و کارگردانان از پخش بین الملل است. باید دید که آیا کارگردان و تهیه نماینده ایرانی می دانند پخش بین المللی یعنی چی؟ آیا می دانند چه فیلمی در عرصه توزیع بین المللی مناسب است؟ آیا می دانند مخاطب بین المللی کیست و چه می خواهد؟ آیا با مولفه های بین المللی و سیاست های ارایه آن آشنا هستند؟ و اینکه چه فیلمی بسازیم که در جشنواره های بین المللی پیروز باشیم؟

این خیلی خوب است که هر تهیه نماینده و کارگردانی هدفش را از ساخت فیلم دیده شدن نه فقط در ایران بلکه آن طرف مرزها می بیند که البته باید اینگونه هم باشد تا پیشرفت صورت بگیرد ولیکن متاسفانه این عزیزان بدون اینکه توجه نمایند برای خوب دیده شدن، یک فیلم باید تا حد امکان کامل باشد فقط توقع دارند فیلمشان خوب ارایه گردد. بارها و باها می شنویم که کارگردانی ادعا می نماید اگر این فیلم ساخته بگردد حتما در بین الملل پیروز است اما باید از این دوستان پرسید که این ادعا بر چه پایه و اساسی است. در حالی که هر کاری کارشناسی می خواهد. چرا هر کارگردان و تهیه نماینده ای که می خواهد فیلمی را بسازد این ادعا را می نماید. البته این خیلی درست است که قبل از ساخت هر اثری درباره توزیع و عرضه آن چه در داخل و چه در خارج برنامه ریزی بگردد ولی نباید ادعایی صورت بگیرد. یا بارها و بارها این را می شنویم که می گویند هر کسی فیلم را دیده گفته اینکه فیلم جشنواره ها است. متاسفانه گاهی کارگردان ها و تهیه نماینده ها تنها دلخوش به کف زدن ها و تشویق های اطرافیان هستند و بی اینکه بدانند جشنواره خارجی چه محصولی را می پسندد و چه فیلمی مخاطب بین المللی پیدا می نماید نظر می دهند.

هر فیلمسازی در هر سطحی و با هر سوژه ای فیلمی می سازد با اعتقاد استوار و ایمان به کارش داعیه شرکت در جشنواره های خارجی را دارد که این یک حفره فرهنگی است. نپرداختن به این موضوع و کارشناسی نکردنش منجر به افت کیفی سینما و افزایش کمیت می گردد، ساده بخواهم بگویم به این معنی است که هر سال همه می خواهند فیلم بسازند که اگر فیلم قبلی شان به جشنواره ای نرفت با استفاده از تجربه های ننموده، فیلم بعدیشان پیروز بگردد.

این موضوع در ایران تبدیل به فرهنگ شده و تقریبا همه قبل از ساختن فیلم به فکر جشنواره رفتن هستند و حتی برنامه ریزی هم می نمایند و همین خیال حضور است که پیروز نشدنشان را غیرقابل تحمل می نماید و این تمایل و تقاضا است که باعث بروز پدیده ای به نام پول بده فیلمتو بفرستم می گردد و باعث می گردد که فیلمسازان به هر کسی که بدون تجربه و پشتوانه وارد این حرفه می گردد اعتماد نمایند. صاحبان فیلم ها به خاطر تمایل شدیدشان به حضور در جشنواره ها به بروز چنین پدیده هایی دامن می زنند که البته خیلی درباره آن در قالب مصاحبه ها و گزارش های مختلف صحبت شده است. جالب است که بگویم چند روز پیش دوستی به من گفت کارگردانی که فیلمش به چند جشنواره خارجی رفته فیلمسازان کوتاه را تشویق می نماید تا فیلمشان را برای پخش به او بدهند و رقم خیلی بالایی را هم به ارز طلب می نماید.

*شما چه پاسخی برای دوستانی که می گویند چه فیلمی بسازیم که به جشنواره های خارجی برود دارید؟

-با این باور که سینمایی صاحب نفوذ و قدرت می گردد که دارای مخاطب جهانی باشد، باید توجه کنیم که زمانی این سینما صاحب نفوذ و قدرت می گردد که اول خودمان باورش داشته باشیم؛ یعنی اول خودمان سینمای بومی داشته باشیم، خودمان فیلم هایمان را دوست داشته باشیم و سوژه این فیلم ها دغدغه های من و تو باشد نه یک موضوع بی سر و ته و من در آوردی به نام جشنواره پسند. باید خودمان را باور کنیم. منظورم را خیلی خلاصه می گویم؛ شما فیلم خودت را، آنچه را که دغدغه اش را داری و آنچه را که از وجودت سرچشمه می گیرد کارگردانی و تهیه کن و مطمئن باش که چنین فیلمی راه خودش را پیدا می نماید. فیلم مخلوق است و هر مخلوقی باید با عشق صاحب اثر خلق بگردد وگرنه کامل نیست و چیزی کم دارد و آن باور است، وقتی خود خالق اثر باور قلبی به آنچه که دارد می سازد ندارد و هدفش ساختن نیست چطور می تواند توقع داشته باشد دیگران فیلمش راباور نمایند.

البته من بسیار به برنامه ریزی برای پخش و توزیع قبل از ساخت فیلم معتقدم ولی چه فایده ای دارد که وقتی کارگردانی فیلمنامه را می دهد و من نظراتم را می گویم ابرو بالا می اندازد که نه شما نمی دانی و کار خودش را می نماید و تا آخرین نفس هم معتقد است که فیلمش خوب بود، پخش نماینده اش نفهمید یا با او لج کرد. حتی در خصوص پخش نماینده های مطرح بین المللی این ادعا را می نمایند که فلان پخش نماینده فرانسوی فیلم من را زمین زد.

باز هم تاکید می کنم که اگر هم می خواهید برای پخش برنامه ریزی کنید، این انرژی را برای فیلمی بگذارید که دغدغه ساختش را دارید و حرف دلتان است و بی جهت به اظهاراتی نظیر این که سوژه بین المللی انتخاب کن و یا سیاه سفید بگیر، دوربین را کج بگذار روی سقف، لوکیشن را ببر ماسوله، بریم دهات فلان را پیدا کنیم و یا چیزهای اینچنینی توجهی نکنید و بدانند چنین کارهایی نجات دهنده هیچ فیلمی و بالابرنده هیچ کارگردانی نیست.

پخش نماینده حرفه ای که سینما را می شناسد و با فیلمسازی آشنا است می داند فیلمنامه خوب چه فیلمنامه ای است و چه فیلمی تمام المان های لازم را برای عرضه بین المللی کامل دارد. وظیفه پخش نماینده به نتیجه رساندن و در صندلی درخور قرار دادن محصول هنری کامل است. پخش نماینده راهنماییگر است و وظیفه اش معجزه کردن برای هر فیلمی و یا اعتبار سوزاندن برا هر فیلمی نیست. باید بپذیریم که پخش نماینده اعتبارش را یک شبه کسب نمی نماید و نبایستی برای هر فیلمی این اعتبار را خرج کند. فیلم باید خودش اهرم لازم برای حضور به جشنواره ها را داشته باشد و این اهرم چیزی جز همان باور و فیلم خودت را ساختن نیست. چرا کیارستمی، کیارستمی شد؟ چرا فرهادی، فرهادی شد و یا دیگر کارگردانانی که در عرصه بین الملل حرفی برای گفتن دارند. پاسخ این است که این افراد هر کدام فیلم خودشان را ساختند و در این بین کسانی شکست خوردند که خواستند فیلم های این ها و یا کارگردان های دیگر را بسازند.

اگر قرار بود پخش نماینده فیلم ناکامل کسی را به قله پیروزیت برساند پس دلیلی ندارد که پخش نماینده های بزرگ جهان فیلم ها را و یا کارگردان ها را انتخاب نمایند بلکه می توانند از داخل یک سبد با چشم های بسته فیلم بردارند و به نظر برسد که پخش نماینده خوبی هم هستند و چنین جا بیفتد که هر فیلمی با هر داستانی و با هر نوع کارگردانی در دست های این افراد به کن و ونیز و ... می رود. اگر اینطور باشد چه لزومی دارد شما فیلمتان را برای انتخاب به پخش نماینده بدهید؟

در این بین یک چیزی در زمینه پخش بین المللی اصل است و آن وظیفه راهنماییگری پخش نماینده در قبال یک فیلم کامل و و خوش ساخت و به صندلی درخور رساندنش است.

*مخاطب بین المللی کیست و چه می خواهد؟

-مخاطب بین الملل فرقی با مخاطب ایرانی ندارد و چیزی را باور می نماید که تو به عنوان گوینده و سازنده باورش کنی. اصلا ماهیت مدیا این است که هر آنچه را که دوست داری می توانی به باور بیننده تبدیلش کنی. این راز پیروزیت هالیوود و بالیوود است. در غیر این صورت چه کسی باور می کرد یک روزی در یک گوشه جهان یک نفر آشپزی کند و از آن طرف یک نفر این صحنه را فیلمبرداری کند و در مقابل میلیون ها نفر در سر تاسر جهان تماشا نمایند و به جایی برسد که شبکه های آشپزی از پر مخاطب ترین شبکه های جهان بشوند.

مخاطب خارجی چه او که می آید در جشنواره و چه او که در خانه اش مایل است در تلویزیون برنامه تو را ببیند آن چیزی را می پذیرد که از باور تو به باور او برسد. بنابراین وقتی داعیه این را دارید که فیلمتان مرزها را رد کند و در آنتن های شبکه های جهان روی ایر برود، باید چیزی را ساخته باشید که بیننده آن شبکه ها با دیدنش به بینشی جدید دست پیدا نمایند حتی اگر فیلمتان در رده فیلم های سرگرمی و کمدی باشد.

*چه فیلمی در عرصه توزیع بین المللی مناسب است؟

-اول می خواهم عرصه توزیع بین المللی را تفکیک کنم. عرصه بین المللی فقط جشنواره نیست، صدها نوع حضور بین المللی و رایت های مختلف سینمایی و تلویزیونی و مدیاهای دیگر وجود دارد و جشنواره مقدماتی ترین مرحله حضور است و گاهی دیگر حضورهای بین المللی مشروط به جشنواره رفتن است و گاهی خیر. این ژانر فیلم است که تعیین می نماید قرار است فیلم حضور بین المللی اش را از کجا شروع کند.

تهیه نماینده یا کارگردان باید بداند اگر فیلمش مستقل و تجربی و هنری است پس مخاطبش فقط جشنواره است چون فیلم های مستقل و هنری امکان عرضه کمتری پیدا می نمایند و به همین دلیل جشنواره ها محلی برای نمایش این دست فیلم ها است. ولی اگر فیلمش به سینمای بدنه نزدیک است 2 حالت دارد؛ یا ما با فیلمی داستانگو طرفیم که تمام مولفه های صحیح جذب مخاطب را دارد که در این صورت می توان امیدوار بود فیلم به جشنواره های الف برود و یا فیلم از نظر فیلمنامه و کارگردانی ضعف دارد و راهی به جشنواره های مهم و تاثیرگذار ندارد و حالا این هوش و مطلعی بالای صاحب فیلم است که می داند کجا مخاطبش را پیدا کند. صاحب اثر هوشمند مخاطبش را خودش انتخاب می نماید نه اینکه با التماس و استرس بخواهد جشنواره ها انتخابش نمایند.

می گردد در زمینه فروش های بین المللی خیلی از همین فیلم های ایرانی را که در جشنواره ها پذیرفته نمی شوند کار کرد و انواع رایت شان را به شبکه های تلویزیونی در سراسر جهان فروخت، ولی حالا اگر همین موضوع را به تهیه نماینده و کارگردان شرح بدهیم که فیلم شما برای جشنواره مناسب نیست و بهترین راه عرضه بین المللی آن پخش بین المللی از راه های دیگری به جز جشنواره است قبول نمی نماید و متاسفانه همه تهیه نماینده ها تمایل دارند قرارداد را به صورتی ببندند که شامل جشنواره و فروش بگردد. من بارها به تهیه نماینده ها شرح داده ام که به این دلیل من فقط قرارداد فروش با شما می بندم ولیکن حاضرند حتی به 2 حضور درجه 5 و 6 قانع بشوند ولی فیلمشان را در جریان سیاستگذاری صحیح پخش بین المللی قرار ندهند که البته من در مصاحبه دیگری هم عنوان کردم متاسفانه این تبدیل به ژست و فرهنگ شده که اول قرارداد خیلی فروتنانه حرف های شما را می پذیرند و گردن از مو نازک تر می نمایند و می گویند ما ادعایی نداریم و می داینم فیلممان چی شده و توقع نداریم، فقط چند جا بره کافیه و ... به همین صورت کوشش می نمایند فیلمشان را به پخش نماینده واگذار نمایند که در آخر بهانه ای برای دورهمی هایشان داشته باشند و در خاتمه همه قصورات را به پخش نماینده بین المللی پاس دهند و بلندگو دست بگیرند و همه جا اظهار نمایند فیلم ما خوب بود، نمی دانیم چه شد!؟

*آیا کارگردانان و تهیه نمایندگان ایرانی می دانند پخش بین المللی یعنی چه؟

-اگر باهوش باشند بله. اگر مطلع باشند با درایت خود می فهمند که باید فیلم در هر جایی که قرار است حضور داشته باشد، باید تاثیرگذار باشد و این اتفاق منجر به شاناساندن کارگردان و تهیه نماینده در عرصه بین الملل به عنوان کسانی که دغدغه انجام دادن کارهای بزرگتر را دارند و می خواهند در جهان اثر گذار باشند بگردد؛ کسانی که می خواهند به وسیله مدیا حرف خودشان را بزنند نه اینکه مدیا جشنواره و تلویزیون های خارجی آنها را به ابزاری برای مسیری که در نظر دارد، تبدیل کند.

در اینجا ضروری است بگویم بعضی عوامل فیلم های ایرانی فکر می نمایند باید فیلمشان در فستیوال بورکینافاسو قاره جنوبی جایزه بگیرد که بتوانند مثلا عضویت صنف های خانه سینما را بگیرند و به این ترتیب در حقیقت دنبال اهداف ریز خودشان هستند و دغدغه تکان دادن جهان را ندارند که البته این مساله حضور بین المللی و این شرط و شروط خانه سینما و یا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای مجوز فیلم اولی خودش جای بحث بسیار مفصلی دارد. ما هم که هیچوقت سیاست یک بوم و دو هوای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را نفهمیدیم اینکه آیا جشنواره خارجی بد است یا خوب است؟ اگر بد است چرا باید برای دریافت پروانه ساخت فیلم اولی در جشنواره های خارجی جایزه گرفت و اگر خوب است چرا این همه لعن و نفرین و بگیر و ببند فیلم ها؟

من به عنوان فردی که 10 سال است در این حرفه هستم و در این زمینه فعالیت دارم تنها 16 جشنواره جهان را دارای ارزش و اعتبار برای پخش نماینده، تهیه نماینده و کارگردان می دانم. از نظر من برای مثال جایزه دریافت از سفارتخانه و رویداد های فرهنگی تنها بازی های فرهنگی است. آخر یک نفر باید چه فکر کند که بعد از نمایش فیلمش برای 10 نفر در سفارتخانه و دریافت یک کلاه قفقازی که البته بعد از دادن چند کیلو پسته و دوتا صنایع دستی اجرا شده خبر و گزارش بدهد که فیلمش جایزه سفارت فلان جا را دریافت نموده است. اصلا باید پرسید که این فیلم ها را در آنجا به چه کسانی نشان می دهند!؟ این کار توهین به شعور همه است. اول به خودشان که چنان دروغ بزرگی را می گویند و بعد توهین به هرکسی که این خبر را می خواند و به هر کسی که در این زمینه کار می نماید.

حضور بین المللی که به دنبالش اعتبار و شغل آفرینی بین المللی نداشته باشد صرفا یک خبر و یک منبع درآمدی برای کسانی است که اول بحث مان به آن اشاره کردم. عده ای از هیجان زدگی و بی اطلاعی عوامل فیلم استفاده می نمایند و با دریافت پول فیلم هایی را که پخش نماینده های حرفه ای رد نموده اند و به اصطلاح زمین مانده اند بدون حمایت به جشنواره ها ارسال و صرفا به حضورهای جشنواره ای بسنده می نمایند که البته بسیاری تنها همین را می خواهند!

پخش نماینده حرفه ای فیلم را یک کالا برای منبع درآمد نمی بیند بلکه با احترامی که برای حرفه اش قایل است حضوری کیفی و هدفمند و برنامه ریزی شده را دنبال و در تمام مراحل فیلم را پشتیبانی و حمایت می نماید و با استراتژی برای هر فیلم، شناخت جشنواره ها و ظرفیت های حضور در بازارهای فیلم و با انرژی و انگیزه کاری یلم را به نهایت مطلوب می رساند و در تمام مراحل مراقب فیلم است. این مراقبت اعم از مراحل اولیه ثبت نام و ارایه به فستیوال ها، اینکه در چه فستیوالی فیلم پیروز تر است و در چه بخشی فیلم شرکت کند، هیات انتخاب و داورها چه کسانی هستند، می گردد. به طور کلی همه جور هزینه و حمایتی که یک فیلم لازم دارد در نظر می گیرد که اینجا جای بحث نیست و بیشتر در حیطه کاری پخش نماینده است.

*در انتها سوالم این است که در حال حاضر پخش چه فیلم هایی را بر عهده دارید؟

-در حال حاضر من برای به خاتمه رساندن 2 پروژه مستند در تورنتو کانادا هستم و از اینجا برای فیلم های سال جاری سینمای ایران فعالیتم را در زمینه پخش بین المللی ادامه می دهم و البته دفترمان در ایران همچنان به فعالیت های عادی خودش ادامه می دهد.

منبع: خبرگزاری مهر

به "بعضی با پخش بین المللی فیلم ها کاسبی می نمایند، سخنی با فیلمسازان" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "بعضی با پخش بین المللی فیلم ها کاسبی می نمایند، سخنی با فیلمسازان"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید